نصب اپلیکیشن

صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن
2 سال قبل
0

درس چهاردهم

حملۀ حیدری

  • نویسنده: باذل مشهدی
  • اثر: حملۀ حیدری
  • قالب: مثنوی
  • وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (رشته انسانی)

 

دلیران میدان گشوده نظر                     که بر کینه اوّل که بندد کمر

قلمرو فکری:

دلاوران و جنگجویانِ میدان، همه منتظر بودند که ببینند چه کسی ابتدا جنگ را آغاز می کند.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

دلیران

پهلوانان

که

چه کسی

کینه

دشمنی

بیت ß   2 جمله

قلمرو ادبی:

نظر و کمر ß   قافیه

نظر  ß  مجاز از چشم

کینه  ß  مجاز از جنگ

نظر گشودن  ß  کنایه از چشم انتظار بودن

کمر بستن  ß  کنایه از آماده برای انجام کاری شدن

که (حرف پیوند) و که (چه کسی)  ß  جناس همسان

واج آرایی حروف «ک» و «د»

پیام:

انتظار برای اقدام به جنگ

 

که ناگاه عمرو آن سپهر نبرد                  برانگیخت ابرش برافشاند گَرد

قلمرو فکری:

که ناگهان عمرو که در جنگاوری مثل آسمان بود، اسبش را به حرکت درآورد و همه جا را پر گرد و غبار کرد.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

سپهر

آسمان

ابرش

اسب خالدار

برانگیختن

تحریک کردن

برافشاندن

پراکندن

بیت ß   2 جمله

نکته:

«عَمرو» و «عُمر»:هر دو اسم خاص اند. برای این که شکل نوشتاری آن‌ها با هم اشتباه نشود، به اوّلی یک حرف «و» می افزایند؛ امّا این «و» به زبان نمی آید.

قلمرو ادبی:

نبرد و گَرد ß   قافیه

عمرو، سپهر نبرد  ß  تشبیه فشرده

گرد برافشاندن  ß  کنایه از جولان دادن

واج آرایی حرف «ر»

پیام:

حمله دشمن به مسلمانان

 

چو آن آهنین کوه آمد به دشت             همه رزمگه کوه فولاد گشت

قلمرو فکری:

وقتی عمرو با آن هیکل درشتش که همچون کوه آهنی بود وارد میدان شد، گویی تمام رزمگاه همچون کوه فولاد شد. (به دلیل جثه بزرگ عمرو)

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

چو

وقتی که

رزمگه

میدان رزم

بیت ß   2 جمله

قلمرو ادبی:

دشت و گشت  ß  قافیه

واج آرایی حرف «هـ» و مصوّت «ا»

آهنین کوه  ß  استعاره از عمرو

دشت و گشت  ß  جناس ناهمسان اختلافی

رزمگه کوه فولاد گشت  ß  تشبیه و اغراق

پیام:

شکوه عمرو

 

بیامد به دشت و نفس کرد راست                      پس آن گه باستاد هم رزم خواست

قلمرو فکری:

به دشت نبرد آمد و نفسی تازه کرد سپس ایستاد و مبارز طلبید.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

باستاد

بایستاد

همرزم

حریف، هم نبرد

بیت ß   4 جمله

قلمرو ادبی:

راست و خواست ß   قافیه

واج آرایی حروف «د» و «س» و مصوّت «ا»

نفس کرد راست  ß  کنایه از اینکه نفس تازه کرد

راست و خواست  ß  شبه جناس

پیام:

هم رزم طلبیدن

 

حبیب خدای جهان آفرین                     نگه کرد بر روی مردان دین

قلمرو فکری:

پیامبر خدا (ص) به چهره مردان خدا (سپاه اسلام) نگاه کرد. (تا ببیند چه کسی آماده است به جنگ عمرو برود)

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

حبیب

دوست، منظور پیامبر است

بیت ß   1 جمله

قلمرو ادبی:

آفرین و دین ß   قافیه

نگه کرد بر روی مردان دین  ß  کنایه از منتظر اقدام بودن

واج آرایی حرف «ن» و مصوّت «ــِـ»

پیام:

درخواست پیامبر از مسلمانان برای جنگ با عمرو

 

همه برده سر در گریبان فرو                  نشد هیچ کس را هوس، رزم او

قلمرو فکری:

همه سرها را پایین انداخته بودند تا چشمهایشان در چشم پیامبر نیفتد. و هیچ کس تمایل به جنگ و جرئت جنگ نداشت.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

گریبان

یخه

هوس

میل

بیت ß   2 جمله

«را»  ß  «را»ی فک اضافه

قلمرو ادبی:

فرو و او ß   قافیه

سر به گریبان فروبردن  ß  کنایه از شرمندگی و ترس

سر و در  ß  جناس

گریبان و سر  ß  تناسب

واج آرایی حروف «ر» و «هـ»

پیام:

ترس مسلمانان از عمرو

 

به جز بازوی دین و شیر خدا                  که شد طالب رزم آن اژدها

قلمرو فکری:

به غیر از حضرت علی (ع) که مایل به نبرد با عمرو بود.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

طالب

خواهان

بیت ß   1 جمله

قلمرو ادبی:

خدا و اژدها ß   قافیه

بازوی دین و شیر خدا  ß  استعاره از حضرت علی (ع)

اژدها  ß  استعاره از عمرو

واج آرایی حرف «ز» و مصوّت «ا»

پیام:

داوطلب شدن حضرت علی

 

بر مصطفی بهر رخصت دوید                 از او خواست دستوری امّا ندید

قلمرو فکری:

حضرت علی (ع)، برای اجازه گرفتن از حضرت رسول اکرم (ص) با شتاب به سمتِ ایشان رفت ولی پیامبر صلاح ندیدند که اجازه دهند.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

بر

پیش، نزد

بهر

برای

دستوری

رخصت، اجازه

بیت ß   3 جمله

قلمرو ادبی:

دوید و ندید ß   قافیه

واج آرایی حروف «د» و «ر»

پیام:

اجازه جنگ ندادن به حضرت علی

 

عمرو برای دوم مبارزه می طلبد. پیامبر از لشکر می پرسد که چه کسی حاضر است با عمر بجنگد؟ لیکن جز حضرت علی (ع) کسی اعلام آمادگی نمی کند. پیامبر (ص) به علی هشدار می دهد که عمرو است. علی (ع) جواب می دهد: من هم علی ابن ابی طالبم و پس از گفتگوی بسیار، از پیامبر (ص) اجازه نبرد می گیرد. در میدان نبرد عمرو با  جنگ با علی امتناع می کند؛ با این بهانه که نمی خواهم به دست من کشته شوی؛ امّا علی (ع) در پاسخ می گوید: ریختن خون تو برای من از مُلک روی زمین بهتر است. عمرو این بار خشمگینانه از اسب پایین می آید و:

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

امتناع می کند

سرباز زدن

مُلک

فرمانروایی

قلمرو ادبی:

لشکر  ß  مجازاً لشکریان

ریختن خون  ß  کنایه از کشتن

 

به سوی هژبر ژیان کرد رو                     به پیشش برآمد شه جنگ جو

قلمرو فکری:

عمرو به سوی آن شیر خشمگین (یعنی حضرت علی) نگاه کرد، حضرت وارد میدان شد و در مقابل عمرو قرار گرفت.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

ژیان

خشمگین، درّنده

به پیشش برآمد

جلویش درآمد

هژبر

شیر

بیت ß   2 جمله

قلمرو ادبی:

رو و جو ß   قافیه

هژبر  ß  استعاره از حضرت علی (ع)

رو کرد  ß  کنایه از حرکت کرد

رو و جو  ß  جناس ناهمسان

واج آرایی حروف «ر» و «ش»

پیام:

رویارویی علی و عمرو

 

دویدند از کین دل سوی هم                  در صلح بستند بر روی هم

قلمرو فکری:

هر دو از روی کینه و دشمنی، به سوی هم دویدند و جایی برای صلح و آشتی باقی نگذاشتند.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

کین

کینه، دشمنی

بیت ß   2 جمله

قلمرو ادبی:

سوی و روی ß   قافیه (هم  ß  ردیف)

سوی و روی  ß  جناس ناهمسان اختلافی

در صلح  ß  اضافه تشبیهی یا اضافه استعاری

در صلح بستن  ß  کنایه از اینکه جایی برای آشتی نگذاشتند

واج آرایی حروف «د» و «ن»

پیام:

اقدام به جنگ

 

فلک باخت از سهم آن جنگ رنگ                      بود سهمگین جنگ شیر و پلنگ

قلمرو فکری:

آسمان نیز از وحشت آن مبارزه ترسید و رنگ چهره اش پرید. آری جنگ شیر (علی) و پلنگ (عمرو) به راستی وحشت آور و ترسناک است.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

فلک

آسمان

سهم

ترس، تیر، بهره

باختن

از دست دادن

سهمگین

ترس آور

بیت ß   2 جمله

قلمرو ادبی:

رنگ و پلنگ ß   قافیه

فلک رنگش را باخت  ß  جانبخشی، کنایه از ترسیدن

شیر و، پلنگ  ß  تناسب

جنگ و رنگ  ß  جناس ناهمسان اختلافی

واج آرایی حروف «گ» و «ن»

اغراق  ß  فلک از سهم آن جنگ رنگ باخت

واژه آرایی کلمۀ «جنگ»

پیام:

سهمگین بودن صحنه جنگ

پیام:

سهمگین بودن صحنه جنگ

 

نخست آن سیه روز و برگشته بخت                   برافراخت بازو چو شاخ درخت

قلمرو فکری:

نخست عمرو بدبخت و تیره روز، دست خود را مانند شاخه درخت بالا برد.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

برافراخت

بلند کرد

شاخ

شاخه

بیت ß   2 جمله

قلمرو ادبی:

بخت و درخت ß   قافیه

سیه روز و برگشته بخت  ß  کنایه از  بدبخت

بازو  ß  مجاز از دست

بازو چو شاخ درخت  ß  تشبیه

واج آرایی حروف «ت» و «خ» و مصوّت «آ»

پیام:

اقدام به شمشیر زدن عمرو

 

سپر بر سر آورد، شیر اِله                       عَلم کرد شمشیر آن اژدها

قلمرو فکری:

شیر خدا سپر را روی سر گرفت. سپس آن اژدها شمشیرش را بلند کرد.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

عَلَم

پرچم

بیت ß   2 جمله

قلمرو ادبی:

اِله و اژدها ß   عیب قافیه (رشته انسانی)

شیر اِله  ß  استعاره از حضرت علی (ع)

علم کرد  ß  کنایه از بلند کرد

اژدها  ß  استعاره از عمرو

سپر و سر  ß  شبه جناس

بر و سر  ß  جناس ناهمسان

عَلَم کرد  ß  کنایه از اینکه بالا برد

سپر و شمشیر  ß  تناسب

واج آرایی حروف «ش» و «ر»

پیام:

دفاع حضرت علی

 

بیفشرد چون کوه پا بر زمین                  بخایید دندان به دندان کین

قلمرو فکری:

حضرت علی با تمام قدرت و استواری همچون کوه، پایش را بر زمین کوبید و خشمگینانه مبارزه کرد.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

خاییدن

جویدن، به دندان نرم کردن

بیت ß   2 جمله

دندان کین  ß  اضافه اقترانی

قلمرو ادبی:

زمین و کین ß   قافیه

پا بر زمین فشردن  ß  کنایه از پایداری

چون کوه  ß  تشیبه

دندان به دندان خاییدن  ß  کنایه از خشم

مصراع اول  ß  تشبیه، جانبخشی (مانند کوه پایش را بر زمین فشرد)

واج آرایی حرف «د» و «ن»

پیام:

خشمگین شدن حضرت علی

 

چو ننمود رخ شاهد آرزو                        به هم حمله کردند باز از دو سو

قلمرو فکری:

وقتی هیچ کدام (هیچ جنگجویی)، از این حمله نتیجه ای نگرفتند و به خواسته ی خود نرسیدند دوباره به هم حمله کردند.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

چو

هنگامی که

نمودن

نشان دادن

شاهد

زیبارو

بیت ß   2 جمله

قلمرو ادبی:

آرزو و سو ß   قافیه

شاهد آرزو  ß  اضافه تشبیهی

ننمود رخ شاهد آرزو  ß  کنایه است از جلوه گری نکردن (ناکامی)

دو و سو  ß  شبه جناس

واج آرایی حروف «هد» و «ن»

پیام:

بی نتیجه بودن جنگ

نهادند آوردگاهی چنان              که کم دیده باشد زمین و زمان

قلمرو فکری:

چنان جنگ و میدان جنگی آماده کردند که تمام عالم چنین چیزی را کمتر دیده بود. (شدت و حیرت انگیز بودن جنگ)

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

نهادن

قرار دادن

آوردگاه

میدان جنگ

کم

کمتر

بیت ß   2 جمله

قلمرو ادبی:

چنان و زمان ß   قافیه

زمین و زمان  ß  مجاز از زمینیان

زمین و زمان  ß  جناس ناهمسان اختلافی

واج آرایی حروف«د»،«هـ» و «ن» و مصوّت «ا»

پیام:

سهمگین بودن صحنه جنگ

 

ز بس گرد از آن رزمگه بردمید               تن هر دو شد از نظر ناپدید

قلمرو فکری:

در میان گرد و خاک فراوانی که در میدان رزم بلند شده بود تن هر دو از نظر پنهان شد.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

بس

بسیاری

بردمید

بلند شد

هر دو

علی و عمرو

بیت ß   2 جمله

قلمرو ادبی:

بردمید و ناپدید ß   قافیه

واج آرایی حروف «ز - ظ»، «ر» و «د»

پیام:

برخاستن گرد و خاک

 

زره لخت لخت و قبا چاک چاک              سر و روی مردان پر از گرد و خاک

قلمرو فکری:

زره و لباس های آن دو پهلوان تکه تکه شد و سر و رویِ آن ها پر از گرد و خاک شد.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

لخت لخت

پاره پاره

قبا

گونه ای جامه

بیت ß   2 جمله (حذف «بود» به قرینه معنایی)

قلمرو ادبی:

چاک و خاک ß   قافیه

سر و روی  ß  تناسب

چاک و خاک  ß  جناس

واژه آرایی کلمات «لخت» و «چاک»

واج آرایی حرف «ر» و مصوّت «ا»

پیام:

شدت درگیری

 

چنین آن دو ماهر در آداب ضرب                       ز هم رد نمودند هفتاد حرب

قلمرو فکری:

این گونه آن دو جنگجوی ماهر با آداب جنگاوری توانستند هفتاد نوع شیوه جنگاوری را از یکدیگر دفع کنند.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

ماهر

ورزیده

ضرب

زدن

حرب

جنگ

بیت ß   1 جمله

قلمرو ادبی:

ضرب و حرب ß   قافیه

ضرب  ß  مجاز از جنگ

حرب  ß  مجازاً جنگ افزار

ضرب و حرب  ß  جناس ناهمسان اختلافی

واج آرایی حروف «د» و «ر» و مصوّت «ا»

پیام:

به کار بردن همه گونه جنگ افزار

 

شجاع غضنفر وصیّ نبی                        نهنگ یم قدرت حق، علی

چنان دید بر روی دشمن ز خشم                       که شد ساخته کارش از زهر چشم

قلمرو فکری:

شیر شجاع ، جانشین پیامبر و نهنگ دریای حق، حضرت علی (ع)،

آن چنان با خشم به چهره دشمن نگریست که با زهر چشم خود کارش را ساخت و روحیه او را ضعیف کرد.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

غضنفر

شیر

وصی

جانشین

نبی

پیامبر

ساختن

درست کردن

دو بیت با هم ß   2 جمله

این دو بیت با هم موقوف المعانی هستند

قلمرو ادبی:

بیت اول  ß  نبی و علی ß   قافیه

بیت دوم  ß  خشم و چشم ß   قافیه

غضنفر  ß  استعاره از حضرت علی (ع)

نهنگ  ß  استعاره از علی

یم:دریا

یم قدرت  ß  اضافه تشبیهی

نهنگ و یم  ß  تناسب

خشم و چشم  ß  جناس ناهمسان اختلافی

چشم  ß  مجاز از نگاه

زهر چشم  ß  اضافه استعاری، کنایه از نگاه تند

کارش ساخته شد  ß  کنایه از اینکه کارش به پایان رسید و تمام شد

واج آرایی حرف «ن» و مصوّت «ی» در بیت اول

واج آرایی حروف «د»، «ر» و «ش» در بیت دوم

پیام:

نگاه گیرای حضرت علی

 

برافراخت پس دستِ خیبر گشا              پی سر بریدن بیفشرد پا

قلمرو فکری:

سپس، علی، دستِ قدرتمندِ خود را بلند کرد ، خودش را برای جدا کردن سر از بدن عمرو آماده کرد

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

برافراخت

بلند کرد

پی

به دنبال، پا

بیت ß   2 جمله

قلمرو ادبی:

گشا و پا ß   قافیه

خبیرگشا  ß  تلمیح به کندن در قلعه خیبر توسط حضرت علی (ع)

خیبر  ß  مجاز از در قلعه خیبر

سر  ß  مجاز از گردن

پا فشردن  ß  کنایه از پافشاری کردن

پی  ß  ایهام تناسب :

  • 1) به دنبال
  • 2) پا

واج آرایی حروف «س» و «ر» و مصوّت «ا»

پیام:

اقدام برای کشتن عمرو

 

به نام خدای جهان آفرین                      بینداخت شمشیر را شاه دین

قلمرو فکری:

حضرت علی (ع) با نام خدای جهان آفرین با شمشیرش ضربه ای به عمرو زد.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

شاه دین

منظور حضرت علی (ع)

بینداخت

بزد

بیت ß   2 جمله

قلمرو ادبی:

آفرین و دین ß   قافیه

واج آرایی حروف «ش» و «ن» و مصوّت «ا»

پیام:

شمشیر زدن حضرت علی

 

چو شیر خدا راند بر خصم، تیغ              به سر کوفت شیطان دو دست دریغ

قلمرو فکری:

چون حضرت علی تیغ شمشیر را بر دشمن زد، شیطان ناله کرد و دو دستش را بر سر خود کوبید (چرا که یکی از یاران خود را از دست می داد!)

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

چو

چون، هنگامی که

خصم

دشمن

بیت ß   2 جمله

دست دریغ  ß  اضافه اقترانی

قلمرو ادبی:

تیغ و دریغ ß   قافیه

به سر کوفتن  ß  کنایه از اندوه و ناراحتی

سر و دست  ß  تناسب

بر و سر  ß  جناس ناهمسان اختلافی

واج آرایی حروف «د» و «ر» و مصوّت «ا»

پیام:

ناامیدی شیطان از پیروزی

 

پرید از رخ کفر در هند رنگ                   تپیدند بت خانه ها در فرنگ

قلمرو فکری:

با ضربۀ حضرت علی (ع) رنگ از چهرۀ کفر و بی دینی در هندوستان پرید و در غرب، بت خانه ها به لرزه افتادند.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

تپیدند

لرزیدن و مضطرب شدن

فرنگ

باخترزمین به ویژه اروپا

بیت ß   2 جمله

قلمرو ادبی:

رنگ و فرنگ ß   قافیه

رنگ پریدن  ß  کنایه از ترسیدن

رخ کفر  ß  تشخیص

اغراق

بت خانه تپیدند  ß  تشخیص

فرنگ و رنگ  ß  جناس ناهمسان افزایشی

واج آرایی حروف «د»، «ر» و «ن»

پیام:

هراسیدن بی دینان روی زمین

 

غضنفر بزد تیغ بر گردنش                     در آورد از پای، بی سر تنش

قلمرو فکری:

حضرت علی (ع) شمشیر بر گردن عمرو زد و سرش را از تن بی ارزشش جدا کرد.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

غضنفر

شیر

بی سر تنش

تن بی ارزش

بیت ß   2 جمله

مرجع «ش»  ß  عمرو

جهش ضمیر  ß  بی سر تنش (تن بی سرش)

قلمرو ادبی:

گردن و تن ß   قافیه (ــَـش:ردیف)

غضنفر  ß  استعاره از علی

از پای در آوردن  ß  کنایه از تباه کردن

سر، پا و تن  ß  تناسب

بر و سر  ß  جناس ناهمسان اختلافی

واج آرایی حروف «ر» و «د»

پیام:

کشته شدن عمرو

 

دم تیغ بر گردنش چون رسید                سر عمرو صد گام از تن پرید

قلمرو فکری:

وقتی که شمشیر بر گردن عمرو فرود آمد، سر از تن او جدا شد و صد قدم آن طرف تر افتاد.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

دم

لبه

تیغ

شمشیر

چون

هنگامی که

گام

قدم

بیت ß   2 جمله

قلمرو ادبی:

رسید و پرید ß   قافیه

گردن، سر، گام و تن  ß  تناسب

بر، سر  ß  جناس ناهمسان اختلافی

اغراق  ß  سر عمرو صد گام دورتر افتاد

صد  ß  مجاز از بسیار و زیاد

واج آرایی حروف «ر» و «د» و مصوّت «ی»

پیام:

کوبه سهمگین حضرت علی

 

چو غلتید در خاک آن ژنده فیل             بزد بوسه بر دست او جبرئیل

قلمرو فکری:

هنگامی که آن قهرمان درشت اندام به دست حضرت علی (ع) کشته شد، جبرئیل برای تشکر، دستان حضرت را بوسید.

قلمرو زبانی:

واژه

معنی واژه

ژنده

هم تبار با گنده، بزرگ

بیت ß   2 جمله

قلمرو ادبی:

فیل و جبرئیل ß   قافیه

ژنده فیل  ß  استعاره از عمرو

بر دست بوسه زدن:  ß  کنایه از بزرگ داشتن

واج آرایی حرف «د» و مصوّت «ی»

پیام:

سپاسگزاری جبرئیل از علی


سایر مباحث این فصل